جدول جو
جدول جو

معنی ام موسل - جستجوی لغت در جدول جو

ام موسل(اُمْمِ مَ سِ)
نام پشته ایست. (از منتهی الارب) ، حیات، هر پیه پارۀ دراز. (از منتهی الارب) (از متن اللغه) ، سرین قچقار چون کلان گردد. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ مو سا)
لخمیه. زن نصیر لخمی و مادر موسی بن نصیر بود، و موسی بن نصیر کسی است که اندلس را فتح کرد. و رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 285 شود
دختر منصور بن عبدالله حمیری، مادر مهدی خلیفۀ عباسی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 337) (از تاریخ الخلفا ص 180)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ طَ)
دایۀ علی بن حسین (ع) بود. پسر او یحیی برادر رضاعی امام سجاد باشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ نَ فَ)
کفتار. (از المرصع) ، صد کردن و صد نمودن. (مصادر زوزنی). صد کس گردانیدن قوم را. لازم و متعدی است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ ؟)
کفتار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ مَ حَل ل)
کوهی است از بنی وبر. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ قَ)
رخمه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ)
غیشه (نوعی گیاه).
لغت نامه دهخدا